استاد فروزانفر می گوید :عشق به زیبائی های این جهان هم می تواند مایه تکامل روحی انسان شود زیرا در هر عشقی رها کردن خود وبریدن از خود پرستی وجود دارد وعاقبت مارا بدان سر رهبر است. عشق چه مجازی واین جهانی وچه حقیقی وآن جهانی والهی باشد درهر حال انسان را از خود پرستی دور می کند وگامی است در راه معرفت . استاد می افزاید که :عشق همه آرزوها را به یک آرزو تبدیل می کند ودوئی وشرک را از میان می برد .مولانا به عشق خوش سودای خود می گوید که : تو نخوت وآواز خوش وناحقی راکه ما گرفتار آ ن هستیم درمان می کنی وراستی تو افلاطون وجالینوس هستی .
مولانا دربیان حقیقت عشق به معراج رسول اکرم نظر می افکند و می گوید : در معجزه عشق همین بس که جسم خاکی را به افلاک می بردواین خود بهترین دلیل بر تعالی منش روح انسانی است واین سخن مولانا بر گرفته از کریمه قرآنی است :«سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجدالحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من ایتنا»[1] ونمونه دیگر از تعالی روح انسانی قصه حضرت موسی در کوه طور است .مطابق آیه قرآنی سوره اعراف ، هنگامی که موسی به وعدگاه آمد وپروردگارش با او سخن گفت .موسی از خداوند خواستکه : خود را به من نشان بده تا تورا بنگرم .پروردگار به او گفت مرا هرگز نمی توانی ببینی به کوه نگاه کن اگر کوه بر جای بماند توهم مرا خواهی دید. چون خداوند بر کوه جلوه کرد کوه ازهم پاشید وموسی از شکوه آن بیهوش افتاد "خر موسی صعقا"وچون به هوش آمد گفت : ای خدای پاک توبه کردم ومن نخستین ایمان آورندگانم:« ولمّا جاء موسی لمیقاتنا وکلمه ربّه قال ربّ ارنی انظر الیک قال لن ترانی ولکن انظر الی الجبل فان استقرّمکانه فسوف ترانی فلمّا تجلی ربّه للجبل جعله دکّا وخرّموسی صعقا فلمّا افاق قال سبحنک تبت الیک وانا اوّل المومنین»[2]
علت عاشق ز علت ها جد ا ست عشق اصطر لا ب اسر ا ر خد ا ست
هر چه گو یم عشق را شر ح بیا ن چون به عشق آیم خجل ما نم از آ ن
گر چه تفسیر زبا ن رو شنگر است لیک عشق بی زبا ن رو شن تر است
چو ن قلم اندر نو شتن می شتافت چون به عشق آمد قلم بر خود شکا فت
عقل در شر حش چو خر در گل بخفت شر ح عشق و عا شقی هم عشق گفت
آفتاب آمد دلیل آ فتا ب گر دلیلت باید از وی رو متا ب
عشق وسیله یی است برای شناختن و کشف اسرارالهی. استاد فروزانفر در شرح مثنوی شریف ترجمه سخن ارسطو ونیز تعریف این سینا را از عشق مطرح کرده است .ارسطو عشق را به نابینایی از دریافت عیوب معشوق تعریف کرده وابن سینا آن را مرضی همانند مالیخو لیا دانسته است که هر دو تعریف عشق مجازی ودلبستگی انسان به کشش های مادی وجسمی را در نظر داشته اند .نه آن عشقی که روح را شایسته کشف اسرار الهی می کند.( اصطرلاب دستگاهی است که در دانش ستاره شناسی به کار می رفته است .اطلاعاتی که از طریق اصطرلاب به دست می آمده برای عامه مردم فوق العاده جلوه می کرده تا آنجا که گاه یک ستاره شناس را عالم اسرار غیب می دانسته اند.)
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |